6 ماهگی
سلام پسر خوشگلم سلام عشقم عزیز دلم چه زود گذشت این 6 ماه.....
هم خوشحالم هم ناراحت.... خوشحالم برا اینکه بزرگ شدنتو.. شیرین کاریاتو... رشدت دارم میبینم ومنم باردیگه بچه شدمو دارم با عشقم بزرگ میشم
ناراحتم چون دلم برا این روزا خیلییییییی تنگ میشه مامان جون
چند روزی هست که عذای کمکیتو شروع کردم فعلا برات فرنی درست کردم که خیلی خوشت اومدو دوست داشتی فدات شم
پسر خوشگلم دو هفته از دادن غذای کمکی گذشته بود که خیلی بیتابی میکردی منم حدس زدم که گرسنته و با مشورت با دکترت سوپم شروع کردیم پسر شکموی من
وای که چه قدر شیطون شدی اصلا اروم و قرار نداری همش دست وپا میزنی از خودت صدا های مختلف در میاری
کلی کارای جدید یاد گرقتی پستونکتو میزاری دهنت البته بر عکس مامان جون
تو روروئک میشینی و کل خون رو میچرخی وقتی حوصلت سر میره میری جلوی در وایمیسی و شروع میکینی داد زدن تا ببرمت بیرون
وقتی باهات بازی میکنم کلی ذوق میکنی با صدای بلند میخندی
یه چند باریم بابا وقتی داشت رانندگی میکزد گذاشتت رو پاش تو ام سریع فرمون ماشینو گرفتی دیگه ول کنم نبودی کلی خوشت اومده بود
اینم از مدل جدید پستونک خوردن عشق مامانی
اینجام به زور کلاه سرت کردم که ازت عکس بگیرم اونم به زوووووووووووووررر
اینجام داری میگی بووووووووووو
دیگه خسته شدی میخوای دستاتو بخوری
عاشق این عکستم عینه کشتی گیرا افتادی
و بازم میگم عاشقانه دوستت دارم