اولین آرایشگاه......
سلام عشق مامانی.......پسر عزیزتر از جونم دیگه مامان موهات خیلی بلند شده بود توام که ماشااله اینقدر شیطونی اصلا یه جا بند نمیشی برا هم این همیشه سرت عرق میکنه گفتم شاید سرما بخوری برا همین بردیمت ارایشگاه که موهاتو کوتاه کنی....... اولش که رفتیم چون ارایشگاه مخصوص بچه ها بود کلی اسباب بازی توش بود صندلیاش مدل ماشین بود کلی ذوق کردی با تعجب نگاه میکردی ولی وقتی شروع کرد برا کوتاه کردن بلند شده بودی رو صندلی وایساده بودی منو علی ام بپر بالا میکردیم با اسباب بازی شکلک در میوردیم تا بشینی ولی اخرش که میخواست با ماشین دور سرتو مرتب کنه ترسیدی عشقم وکلی گریه کردی ولی در هر صورت تموم شد و شما عین دسته گل شدی خیلی خوشگل شدی و تغییر ک...
نویسنده :
مامانی
15:09