آدرینآدرین، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

یکی یه دونه

رفتن به شمال.........

1392/9/6 23:58
نویسنده : مامانی
675 بازدید
اشتراک گذاری

مامانی جونم سلام عشقمقلب

چند وقت بود خیلی حوصلم سر رفته بود هر کاریم میکردم بازم بی حوصله بودم خلاصه اینکه بابا جون اومدو گفت دوستامون دارن میرن شمال بیا ما هم بریم ولی من خیلی دودل بودم هزارتا فکر کردم که اگه ادرین تو راه اذیت کنه چی؟؟ ابو هوای شمال اذیتش کنه چی؟؟متفکر

یه وقت مریض نشه یه وقت اینجوری نشه او ن جوری نشههه

خلاصه دل وزدیم به دریا و رفتیم تو راه که خیلی خوب بودی مامانی یعنی تقریبا همه راهو خواب بودیخمیازه

اونجام خیلی خوب بودی فقط یه کم موقع غذا بد قلقی میکردی که خوب با هزار کلک مجبور بودم بهت غذا بدم و کلی خسته میشدم یعنی یه جورایی باهات کشتی میگرفتماوه

ولی در کل خیلی خوش گذشت عزیزم و اینطوری شد که ادرین 8 ماهه من اولین مسافرتشو رفت

 

 

اینجا موقع رفتنه که همش خواب بودی پسرم

 

امیدوارم که بهت خوش گذشته باشه عشقم

خیلی دوست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مرجان مامان آران و باران
2 آذر 92 11:29
همیشه به سفر و شادی عزیزمممممممممممم اره واقعا بعضی وقتا ادم دلش یه تغییر اساسی میخواددددددددد راستی من نظر داده بودم تایید نکردی هنوزززززززززززززز